دیشب یه پروانه اومده بود داخل خونه و خودشو می زد به چراغ . گرفتمش بردم بیرون که ولش کنم . دستامو که باز کردم دیدم نمیره و همین طور بال هاشو به حالتِ عشوه گونه ای باز و بسته می کنه . فرصتو غنیمت شمردم و زود چند تا عکس ازش گرفتم . بعد دستمو ت دادم که بره . نمی رفت :| با انگشتم تش دادم گفتم پاشو برو ! نمی رفت :| جلوی نور چراغ گرفتم گفتم حتما بهش علاقه داره بازم نرفت . گفتم حالا که اینجا نشستی و بچه ی خوبی هم هستی بذار چند تا عکس با کیفیت ازت بگیرم . یه کم این ور تر ، بال ها باز ، اره خوبه ، یه لحظه وایستا . . خوب شد :) خودم تو زاویه ی مناسب قرارش می دادم و عکس می گرفتم اونم همکاری می کرد :) مهمونا اومدن . پروانه روی شستم نشسته بود منم با همون حال دستمو باز کردم و به مهمون دست دادم . همه گرم صحبت بودن و منم گرمِ پروانه . بیشتر از این که مجذوب زیباییش شده باشم خوش خلقیش جذبم کرده بود . بعدش گذاشتمش رو دو چرخه ی بابا و رفتم نشستم کنار مهمونا . گاه گاه بهش نگاه می کردم و میدیدم هنوز اونجاست . تا لحظه ای که ما از خونه ی بابا رفتیم پروانه هم همونجا نشسته بود . حتی صبحش که دوباره رفتم اونجا هم امید داشتم همونجا باشه اما نبود .

همیشه فکر می کردم زیباییشه که انقدر دوست داشتنیش کرده . دیشب فهمیدم که چیزی غیر از زیبایی جذابش کرده . شاید سکوتش ، شاید آرامشش ، شاید این که دور و بر گل ها می چرخه نه کثافت ها ، شاید مهربونیش ، شاید بی آزاریش و .


+ من تا حالا توی جنگلی که مورد هجمه ی کرم ها باشه راه رفتم . فک کن تو یه جنگل راه بری و زیر پات پُره کرم باشه . از بالا رو سرت کرم بریزه . کرم ها با تار آویزون شده باشن و باید مراقب باشی بهشون نخوری ! یه دختر دایی دارم که عاشق حیووناست . توی این جنگل که ما داشتیم می مردیم از حسِ چندش ، اون کرما رو بر می داشت و ناز می کرد :|

بگذریم اما فک کنم این شهر به زودی شاهدِ اون روی سکه ی این پروانه ها باشه .



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

قلم واندیشه کتابخونه نماي کامپوزيت خرید پکیج دیواری و اسپلیت و کولر گازی در شیراز دفتر مشاوره روانشناسی دکتر کبری ناموران، دارای پروانه تخصصی از سازمان نظام روانشناسی 04133363730-04133373718 Anne عشقم رهبرم فروشگاه لوازم خانگي Stephanie Shawn