حس ها ، دلدادگی ها و انتظار هایی که نباید باشن ، به چیز هایی که ارزششو ندرن .
حسِ عصبانیتی بیجا فقط به خاطر این که ظرفیت طرف مقابلت رو نمی دونی . وقتی بفهمی تو چه وضعیتیه بد تر از ایناش رو هم ازش می پذیری .
تصمیم هایی که به پشت وانه ی ظرفیتیش توجهی نداشتم . تصمیم گرفتم که پسرم امروز با من باشه ( بدون مادرش ) و من چون نمی تونستم هم به کارم برسم و هم به پسرم ، خسته شده بودم و برخورد های نامناسبی باهش داشتم .
غفلت از حد و مرز های گفت و گو های مجازی و نزدیک شدن به مرزِ گناه .
ماجرای تکراریِ من و وبلاگ .
+ دوست داشتم چیزی برای نوشتن می داشتم که هم دلِ خودم و هم دلِ شما رو زنده کنه اما حیف .
نیم ساعته نشستم اما چیزی برای نوشتن نیست . نه صرفا برای این که پست کنم . برای دلِ خودم .
خدایا نذار همین طور ادامه پیدا کنه .
درباره این سایت